چه درونم تنهاست[replacer_a]
...
چه درونم تنهاست[replacer_a]
...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
درون مرا هيچ كس نمى تواند ببيند،
حتى نزديك ترين كسانِ من،
تازه چه مى توانند بكنند؟
در نهايت احساس همدردى...
...
محمود دولت آبادى
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
هرچه با همتر٬
تنهاتر...........
سهراب سپهری
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
هوای کوچه، چه خاکستریست...
زنگ خانه، کدر، و همیشه خاموش است،
میخواهم دوباره به تو رو بیاورم...
میدانم مشکل است!
پرده های اتاقم روز به روز سیاه تر میشود،
چه کسی میخواهد در سکوت ساز بنوازد، هیچ کس نمیداند...
می خواهم
دوباره به تو
رو بیاورم...
احمدرضا احمدی
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
فایل پیوست 809
این همه از [replacer_a]بد نگویید
شما که فروش چراغ تان
به لطف همین تاریکی است
تاریکی
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را
نسیم مست وقتی بوی گل میداد حس کردم
که این دیوانه پرپر میکند یک روز گلها را
خیانت قصهی تلخی است اما از که مینالم؟
خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را
خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
چه آسان ننگ میخوانند نیرنگ زلیخا را
کسی را تاب دیدار سرِ زلف پریشان نیست
چرا آشفته میخواهی خدایا خاطر ما را
نمیدانم چه افسونی گریبانگیر مجنون است
که وحشی میکند چشمانشآهوهای صحرا را
چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیدهتر کردی معما را
فاضل نظری
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
عاشقم،
اهل همین کوچه ی بن بست کـناری
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا ؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی …
منِ دلداده به آهی
بنشستیم،
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت، همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب، تو را تنگ در آغوش بگیرم...
خـــــدانـگهــــــدار
زندگي مثل دوچرخه سواري مي مونه ...
واسه حفظ تعادلت هميشه بايد در حركت باشي ...
آلبرت انيشتين
خـــــدانـگهــــــدار
وقتی [replacer_a]هایمان کوچکتر از غصههایمان میشود
وقتی نمیتوانیم اشکهایمان را پشت پلکهایمان مخفی کنیم
و بغضهایمان پشت سر هم میشکند
وقتی قلب میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهممان است
... ... و رنجها بیشتر از صبرمان؛
وقتی امیدها ته میکشد
و انتظارها به سر نمیرسد
وقتی طاقتمان تمام میشود
و تحملمان هیچ …
آن وقت است که مطمئنیم به تو احتیاج داریم
و مطمئنیم که تو
فقط تویی که کمکمان میکنی …
خداوندا
تنها تو را صدا میکنیم
و فقط تو را می خوانیم
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
به دنبال کسي باش که تو را به خاطر زيبايي هاي وجودت زيبا خطاب کند ...
نه به خاطر جذابيتهاي ظاهريت ...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست ...
پس برخیز تا چنین مردمی بگریند ...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند ...
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند ...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
سر آخر، چیزی که به [replacer_a] می آید ...
تعداد سالهای زندگی شما نیست ...
بلکه حساب ای است که در آن سالها کرده اید ...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
همیشه در زندگیت جوری [replacer_a] کن که ...
"ای کاش"...
تکیه کلام پیریت نشود ...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
مشکلات امروز تو برای امروز کافی ست ...
مشکلات فردا را به امروز اضافه نکن ...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
اگر [replacer_a] با شماست ...
خشمگین شدن نیازی نیست ...
و اگر حق با شما نیست ...
هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید ...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم...
و در آب مثل ماهیها...
اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم !
خـــــدانـگهــــــدار
فریب مشابهت روز و شبها را نخوریم ...
امروز، دیروز نیست ...
و فردا امروز نمیشود ...
خـــــدانـگهــــــدار
یادمان باشد که :
آن هنگام که از دست دادن عادت می شود...
به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست ...
خـــــدانـگهــــــدار
زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور ...
و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان ...
خـــــدانـگهــــــدار
برای [replacer_a]وقت لازم است ...
اما برای دوست داشتن ...
گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است...
خـــــدانـگهــــــدار
گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میآید که انسان
باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد...
خـــــدانـگهــــــدار
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد ...
اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد ...
گفتند: "مگه کوری؟"
خـــــدانـگهــــــدار
مادامی که تلخی [replacer_a]دیگران را شیرین می کنی ...
بدان که زندگی می کنی ...
خـــــدانـگهــــــدار
هیچ انتظاری از کسی ندارم!
و این نشان دهنده ی قدرت من نیست !
مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است ...
خـــــدانـگهــــــدار
برای [replacer_a]ماندن دو خورشید لازم است ...
یکی در آسمان و یکی در زنده ...
خـــــدانـگهــــــدار
در جستجوی [replacer_a]زیبا باش نه صورتِ زیبا ...
زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند ...
امـا آنچه خوب است همیشه قلبِ ...
خـــــدانـگهــــــدار
هیچ وقت رازت رو به کسی نگو...
وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی ...
چطور انتظار داری کس دیگه ای برات راز نگه داره؟
خـــــدانـگهــــــدار
از 3 نفر هرگز متنفر نباش :
فروردینی ها، مهریها، اسفندی ها
چـون بهتـرین هستند...
سه نفر را هرگز نرنجون :
اردیبهشتی ها، تیری ها، دی ـی ها
چـون صادق هستند...
سه نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت بیرون برن :
شهریوری ها، آذری ها، آبانی ها
چـون به درد دلت گوش میدهند...
سه نفر رو هرگز از دست نده :
مرداد ـی ها، خرداد ـی ها، بهمن ـی ها
چـون دوست ِ واقعی هستند...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم...
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری ...
بعد از چند روز به دوستی...
بعد از چند ماه به همکاری..
بعد از چند سال به همسایه ای ...
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم ...
دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم...
او که یگانه است و شایسته ...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
نتیجه [replacer_a]، چیزهایی نیست که جمع میکنیم ...
بلکه قلبهایی است که جذب میکنیم...
خـــــدانـگهــــــدار
خـــــدانـگهــــــدار
کودکان آن گونه زندگی می کنند که می آموزند:
اگر کودکان با سرزنش و انتقاد زندگی کنند یاد می گیرند که ایرادگیر باشند
اگر با حسادت زندگی کنند یاد می گیرند که احساس گناه کنند
اگر با صبر زندگی کنند یاد می گیرند شکیبا باشند
اگر با تشویق زندگی کنند یاد می گیرند با اعتماد به نفس باشند
اگر با تایید زندگی کنند یاد می گیرند خودشان را دوست دوست داشته باشند
اگر از سوی دیگران پذیرفته شوند می آموزند عشق را بیابند
اگر با دوستی زندگی کنند یاد میگیرند جهان جای خوبی برای زیستن است
اگر با امنیت زندگی کنند می آموزند به خود و اطرافیان ایمان داشته باشند
اگر با تحسین زندگی کنند می آموزند که قدر دان باشند
اگر با شناخت زندگی کنند می آموزند که هدفمند باشند.
دوروتی ال. نولته
جان وودن, مربی بزرگ بسکتبال دانشگاه یو.سی.ال.ای فلسفه ای برای خود دارد آن هم این است که
هر روز به کسی کمک کند که نتواند متقابلا کمکی به او کند.
و هر روز او متولد میشود ... عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد...
و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت ...
زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش...
گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد...
سینه ای را به یاد می اورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند...
و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد...! و این, رنج است
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
اگر تنهاترین تنها شوم ...
باز خدا هست...
او جانشین همه نداشتنهاست
خـــــدانـگهــــــدار
زن عشق می کارد و کینه درو می کند...
دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر...
می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی ...
برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ...
در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو... او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی...
او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی...
او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد...
او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی...
او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر ...
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
عاقلانه [replacer_a]کن تا عاشقانه زندگی کنی ...
خـــــدانـگهــــــدار
آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند...
تو به دنبال نگاه زیبا باش.
خـــــدانـگهــــــدار
هر لحظه حرفی در ما زاده میشود
هر لحظه دردی سر بر میدارد
و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش میکند
این ها بر سینه میریزند و راه فراری نمییابند
مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایشاش چه اندازه است؟
خـــــدانـگهــــــدار
هر کس آنچنان می میرد که [replacer_a]می کند
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)